جدول جو
جدول جو

معنی خانه خیر - جستجوی لغت در جدول جو

خانه خیر
(نِ خِ)
دهی است از دهستان باسک بخش سردشت شهرستان مهاباد، واقع در 5500 گزی جنوب خاوری سردشت و چهارهزارگزی جنوب شوسۀ سردشت به بانه. این ناحیه کوهستانی و دارای جنگل. آب و هوای آن معتدل و سالم می باشد. آنجا 100 تن سکنه دارد که سنی و کرد زبانند. دهکدۀ مزبور از چشمه مشروب میشود و محصولاتش: غلات، توتون، مازوج و کتیرا است و اهالی با کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه آنجا مالرواست. این ده از دو محل، بفاصله 500 گز، بنام خانه خیر بالا و پائین تشکیل شده و خانه خیر پائین دارای 48 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ص 187)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خانه دار
تصویر خانه دار
زنی که امور خانه را اداره کرده و در بیرون از خانه کار نمی کند، ماهر در انجام کارهای خانه (زن)، صاحب خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خانه گیر
تصویر خانه گیر
گیرندۀ خانه
خانه گیر شدن: گیرندۀ خانه شدن، خانه ای را اشغال کردن در بازی برای مثال عشقت چو در سراچۀ دل خانه گیر شد / زاین پس برون شود خرد از وی به اضطرار (ابن یمین - ۲۴۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خانه خدا
تصویر خانه خدا
کنایه از کعبه، مسجد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خانه وار
تصویر خانه وار
خانوار، به اندازۀ یک خانه ( اتاق) مثلاً خانه واری حصیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خانه خدا
تصویر خانه خدا
صاحب خانه، دارای خانه، مالک خانه
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ یِ)
خانه عطارد که برج جوزاست و آن از بروج بادی است. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ خَ)
خانه خراب، فحش گونه ای است که بکسی میدهند مقابل ’خانه آباد’
لغت نامه دهخدا
(بَ وَ دَ / دِ)
خیزنده از خانه یعنی چیزی که بی قصد از خانه بهم رسد. (آنندراج). آنچه از خانه بدست آید بدون آنکه آدمی را در بدست آوردن آن قصد بوده است، از خانه بی زحمت آدمی بدست آید:
گهی با چنان گوهر خانه خیز
چو بوطالبی را کنی سنگ ریز.
نظامی (از آنندراج).
بپاسخ دگر باره شد شاه تیز
که خواب از خیالی بود خانه خیز.
نظامی.
چون شوق تو هست خانه خیزم
خوش خسبم و شادمانه خیزم.
نظامی.
اگر خانه خیزی قرارت کجاست
ور از زر درآیی دیارت کجاست.
نظامی.
، کوچانیده. از منزل برکنده: کوچاندن با اهل و اسباب و فرود آوردن شمس الدین محمد شاه را با رعایا و خانه خیز بردن ایشان را بقهستان در سال ششصد و هشتادهشت. (تاریخ سیستان)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ یِ)
پستان، برج اسد. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
دهی است از دهستان گورائیم بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع در سی هزارگزی جنوب اردبیل و 19 هزارگزی شوسۀ تبریز- اردبیل. این دهستان کوهستانی ولی معتدل است. 945 تن سکنه دارد که ترک زبانند. دهکدۀ مزبور از چشمه مشروب میشودو محصولش غلات است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند و از صنایع دستی به قالی بافی آشنا هستند. راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ج 4 ص 187)
لغت نامه دهخدا
جمعیت یک خانه از پدر و مادر و فرزندان خانوار، اندازه یک خانه متناسب با اطاق: خانه واری حصیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانه خدا
تصویر خانه خدا
بیت الله، کعبه، صاحبخانه، خداوند خانه، مباشر، کدخدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانه دار
تصویر خانه دار
کدبانو، مقتصد، میانه رو، درست خرج کن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانه گیر
تصویر خانه گیر
گیرنده خانه، جایگیر متمکن، بازی چهارم از هفت بازی نرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چانه گیر
تصویر چانه گیر
کسیکه خمیر را برای نان پختن یا برای رشته کردن گلوله کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانه دار
تصویر خانه دار
کسی که به کارهای خانه پردازد، زنی که امور خانه را با نظم و اقتصاد اداره کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خانه خدا
تصویر خانه خدا
((~ خُ))
صاحبخانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بانی خیر
تصویر بانی خیر
Benefactor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بانی خیر
تصویر بانی خیر
bienfaiteur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بانی خیر
تصویر بانی خیر
恩人
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بانی خیر
تصویر بانی خیر
נדבן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بانی خیر
تصویر بانی خیر
दानदाता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بانی خیر
تصویر بانی خیر
dermawan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بانی خیر
تصویر بانی خیر
ผู้มีพระคุณ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بانی خیر
تصویر بانی خیر
weldoener
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بانی خیر
تصویر بانی خیر
благодійник
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بانی خیر
تصویر بانی خیر
benefactor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بانی خیر
تصویر بانی خیر
benefattore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بانی خیر
تصویر بانی خیر
benfeitor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بانی خیر
تصویر بانی خیر
施主
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بانی خیر
تصویر بانی خیر
dobroczyńca
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بانی خیر
تصویر بانی خیر
Wohltäter
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بانی خیر
تصویر بانی خیر
благодетель
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بانی خیر
تصویر بانی خیر
후원자
دیکشنری فارسی به کره ای